سلام


در جنگ نهایی میان سائورن و انسان ها، پادشاه انسانها کشته شد، اما فرزندش - ایسیلدور- توانست انگشت سائرون را قطع کند و حلقه را بیرون آورد. سائورن شکست سختی خورد و اگر حلقه از بین می رفت، برای همیشه نابود می شد، اما ایسیلدور حلقه را برای خود برداشت؛ سرانجام نیز کشته شد و حلقه به اعماق آبهای تاریک فروغلتید.



2500 سال بعد، در دوران سوم آفرینش، یک هابیت آن حلقه را پیدا کرد؛ دوستش او را کشت و حلقه را برای خود برداشت.  حلقه هنوز آرام بود و 600 سال در دست اسمیگل ماند؛ در حالیکه پیری او را به تعویق می انداخت. در طی یک ماجرا، وقتی دورف ها برای بیرون کردن اژدهای اسماگ از سرزمین خود راهی اربور بودند، حلقه به دست هابیتی دیگر به اسم بیلبو بگینز افتاد. سائورن با کمک ارواح پلید 9 انسانی که حلقه های دیگر را داشتند، بازگشت اما چون حلقه ی یگانه را نداشت، شکست خورد{ از شورای سفید یعنی گندالف، سارومان؛ راداگاست، الرند و گالادریل}


او به سختی به دنبال حلقه ی یگانه بود؛ گندالف پی برد که حلقه در دست بیلبو است؛ در حالیکه سائرون با تجهیزات کامل به سرزمین میانه لشکر کشیده بود؛ گندالف و گالاریل، قدرت حلقه را نپذیرفتند و به همراه یاران حلقه تصمیم به نابودی آن حلقه ی شیطانی گرفتند؛ برادرزاده ی بیلبو، یعنی فرودو مسئول بردن حلقه به کوه نابودی و نابود کردن آن شد. پس از کش و قوس های فراوان، در حالیکه فرودو از قدرت حلقه شکست خورد و حاضر به نابودی آن نشد، حلقه بر حسب اتفاق و دخالت اسمیگل به درون گودال آتش افتاد و حلقه و سائورن با هم نابود شدند؛ دوران حکومت الف ها و حلقه ها تمام شد و نوبت به حکومت انسان ها رسید؛ آراگون، که از نسل ایسیلدور بود به پادشاهی رسید و گاندولف به همراهی گالادریل و بگینز ها و الرند با کشتی عازم سرزمین جاویدان شدند؛ دختر الرند، یعنی آرون، حیات جاویدان را نپذیرفت و به عنوان همسر آراگون در دنیای انسان ها باقی ماند؛ با این
جمله ی کلیدی:


من زندگی فانی را در کنار کسی که دوست دارم، بر زندگی جاویدان در جایی که دوست ندارم ترجیح می دهم
#معمای_تاریکی