فشرده ای از دنیای تالکین:
اِرو نام خدای یگانه ایی است که دنیا را آفرید؛ او در ابتدا موجوداتی برتر را خلق کرد{ آینوها}. سپس آنان را امر به نواختن آهنگی کرد؛ از میان آینوها، یکی از آنان که ملکور نام داشت قوی تر از سایرین بود و  آرزو داشت که قدرت آفرینش را داشته باشد؛ این فکر پلید، موجب شد نت موسیقی او به هم بریزد. سرانجام دنیا بر اساس همین موسیقی ها آفریده شد. 15 تن از آینو های برتر، دنیا را آفریدند که آردا نامیده می شد؛ در عین حال ملکور هر جا توانست این دنیا را به هم ریخت  و خرابی ها را وارد دنیا کرد{ مسئه ی شرور} . آینو ها 14 روح برتر را خلق کردند که والا و والی نامیده می شدند. رتبه ی پایین تر از والا ها را مایا  ها داشتند که آنها نیز قبل از آفرینش جهان، آفریده شده بودند و نسبت به والاها، منزلت کمتری داشتد؛ اما می توانستند خود را به شکل مرئی و انسانی درآوردند. از جمله ی چیزهایی که ملکور آنها را خراب کرد، دو درخت بسیار نورانی بودند که والا ها فقط توانستند 2 عدد از میوه های آن را بردارند و با آنها، ماه و خورشید را بیافرینند{ در طول فیلم های هابیت و ارباب حلقه ها چند بار اشاره ای به مقدس بودن نور و تنفر موجودات اهریمنی از ماه و خورشید می شود} یکی از مایاهای معروف، اولورین هست که بردباری و برطرف کردن ناامیدی را آموخته بود و در جهان آردا، گندالف نامیده می شود.
ملکور یا مورگوت به دلیل کبر و غروری که داشت، از درگاه ارو  یگانه رانده شد؛ او تنها نبود و ارواح و والاها و مایاهایی که تحت تاثیر قدرتش بودند را استخدام می کرد؛ از جمله ی این مایاها، یکی بود با تازیانه ای از آتش که بالروگ نامیده می شد{ همو که بر روی پل، گاندولف را به تاریکی می برد}.قوی ترین خادم ملکور یا همان مورگوت، سائرون نامیده می شود که  در ابتدا مایا بود و ظاهری فریبنده داشت.
ملکور در نبردی با والارها - شکست خورد و به بیرون از جهان آردا تبعید شد؛ در پشت دروازه های شب! گفته می شود که او در آخر الزمان راه برون رفت از دروازه های شب را می آموزد و  برای نبرد نهایی، وارد دنیا خواهد شد.
سائورن اما حیله گرانه زنده ماند و توجه موجودات دیگر را به خود معطوف کرد. موجودات زمینی، عمدتا سه دسته بودند:
اِلف ها که توان فراوان، روح لطیف  و عمر جاویدان داشتند؛ مگر آنکه کشته شوند
دورف ها: که یک دنده بودند و عمرشان نامحدود نبود اما به صدها سال می رسید
انسان ها
در میان انسان ها، نومنوری ها عمری طولانی تر داشتند و دارای توان بالایی بودند؛ { آراگون در ارباب حلقه ها از نسل مردان نومنه نور هست} در عین حال هر وقت که می توانستند، بر انسان ها حکومت می کردند و بر الفها نیز حسادت می بردند.


سائرون پس از آنکه توانست اعتماد الف ها و انسان ها را جلب کند، راه ساخت حلقه های جادویی را به الف ها آموخت؛ این حلقه ها هر یک خاصیتی داشتند و مثلا یکی از آنها زیبایی را به دنبال داشت و یکی ثروت را و... . تعدادشان به 19 حلقه می رسید: 9 تا برای انسانها؛ 7تا برای دورف ها و 3 تا برای الف ها. اما در این میان یک حلقه نیز برای خود ساخت که این خاصیت را داشت که صاحبان حلقه های دیگر را تحت تسلط او در می آورد! به محض آنکه سائرون آن حلقه را به دست کرد، الف ها متوجه شدند و حلقه های خود را از دست خارج کردند. دسته ای از نومنه نوری ها، کم کم به حیات جاویدان الف ها حسادت کردند و پرستش ارو را کنار گذاشتند و خواهان قدرت بیشتری شدند. سائورن نیز در این بین ادعای پادشاهی بر انسان ها کرد. انسان ها و الف ها علیه او متحد شدند. سپاه سائرون از الف هایی تشکیل می شد که وی آنها را فریفته یا ربوده بود و روحشان را در تاریکی شکنجه داده بود تا به صورت وحشتناک و خبیث در آیند که در این حالت، اورک نامیده می شدند. محل اقامت این اورک ها، سرزمین های شرقی بود و نومنه نوری ها در غرب!


سائورن دانست که حریف نومنوری ها نیست؛ پس از در نیرنگ برآمد و خود را تحویل آنان داد به خاطر ظاهر طیبا و سخنان فریبنده اش خیلی زود مورد توجه شاهان نومه نور قرار گرفتو وی ادعا کرد که ارو  وجود ندارد و خدای یگانه، همان ملکور هست و نومنه نوری ها باید برای به دست آرودن عمر جاویدان، به سرزمین های مقدس والا ها حمله کنند؛ افراد اندکی که به ارو فادار بودند، با کشتی گریختند؛ عذاب نازل شد: سیل شهر نومنه نوری ها را از بین برد و زمین را به صورت گرد درآورد؛ دیگر راهی به سوی سرزمین های مقدس وجود نداشت مگر یک راه به اسم راه مستقیم که از میان دریاها می گذشت و الفها از آن خبر داشتند و با کشتی های خود، به آن سرزمین ها می رفتند{ اشارتی به مرگ، سکانس های آخر ارباب حلقه ها}. در این عذاب، سائورن نیز صورت فریبنده ی خود را از دست داد و به صورت شبحی از وحشت باقی ماند. مردان نومنه نوری که از عذاب رهایی یافتند، تمدن های گاندور و ارنور را بنیان نهادند