روزی سفیر انگلیس در دهلی از مسیری در حال گذر بود که یک جوان هندی لگدی به گاوی میزند
گاوی که در هندوستان مقدس است!
فرماندار انگلیسی پیاده شده و به سوی گاو میدود و گاو را میبوسد و تعظیم می کند!
بقیه مردم حاضر که می بینند یک غریبه اینقدر گاو را محترم می شمارد در جلوی گاو سجده میکنند و آن جوان را به شدت مجازات می کنند .
همراه فرماندار با تعجب می پرسد :
چرا این کار را کردید؟!
⚜👈فرماندار می گوید :
لگد این جوان آگاه می رفت که فرهنگ هندوستان را هزار سال جلو بیندازد ، ولی من نگذاشتم!